دیدار شخص هالو با حافظ در صف اتوبوس و به هم ریختگی اوضاع و
شرایط امروز با زمان حافظ ...
۱ ـ نیمه شب پریشب گشتم دچار کابوس
دیدم به خواب حافظ ،توی صف اتوبوس
۲ ـ گفتم سلام حافظ گفتا : علیک جانم
گفتم کجا روی تو ؟ گفتا : وَالله خود ندانم
۳ ـ گفتم بگیر فالی گفتا : نمانده حالی
گفتم :چگونه ای تو ؟ گفتا در بندِ بی خیالی
۴ ـ گفتم که تازه تازه شعر و غزل چه داری ؟
گفتا که می سُرایم شعر سپیدباری
۵ ـ گفتم ز دولت عشق ؟ گفتا که کودتا شد
گفتم رقیب؟ گفتا : او نیز کلّه پا شد
۶ ـ گفتم کجاست لیلی؟مشغولِ دلربایی؟
گفتا شده ستاره در فیلم سینمایی
۷ ـ گفتم بگو ز خالش ؟ آن خال آتش افروز
گفتا عمل نموده دیروز یا پریروز
۸ ـ گفتم بگو ز مویش گفتا که مِش نموده
گفتم بگو ز یارش گفتا : ولش نموده
۹ ـ گفتم: چرا ؟چگونه ؟ عاقل شُدَست مجنون؟
گفتا : شدید گشته معتاد گَرد و اَفیون
۱۰ ـ گفتم کجاست جمشید؟جام جهان نَمایَش؟
گفتا خریده قسطی تلویزیون به جایَش
۱۱ ـ گفتم بگو ز ساقی حالا شده چه کاره؟
گفتا شُدَست منشی در دفترِ اداره
۱۲ـ گفتم زساربان گو با کاروان غمها
گفتا آژانس دارد با تور دور دنیا
۱۳ ـ گفتم بگو ز محمل یا از کجاوه یادی
گفتا : پژو ،دوو ،بنز یا گلف نوک مدادی
۱۴ ـ گفتم که قاصدک کو؟ آن باد صبح شرقی ؟
گفتا که جای خود را داده به فکس برقی
۱۵ ـ گفتم بیا ز هُدهُد جوییم راه چاره
گفتا به جای هدهد دیش است و ماهواره
۱۶ ـ گفتم سلام مارا باد صبا کجا بُرد؟
گفتا به پست داده آوُرد یا نیاوُرد ؟
۱۷ ـ گفتم بگو ز مُشک آهوی دشت زنگی
گفتا که اُدکُلن شد درشیشه های رنگی
۱۸ ـ گفتم سراغ داری میخانه ای حسابی؟
گفت آنچه بود از دَم گشته چلو کبابی
۱۹ ـ گفتم بلند بوده موی تو آن زمانها
گفتا که حَبس بودم از ته زدند آنها
۲۰ ـ گفتم شما و زندان ؟ حافظ ما را گرفتی؟
گفتا : ندیده بودم هالو به این خرفتی !!!!!!
شعر حافظ :
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گِل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
طنز شعر حافظ :
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
کچلی را بگرفتند و سرش شانه زدند
شعر سعدی :
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
مُرده آنست که نامش به نکویی نَبَرَند
شعر طنز سعدی :
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
مُرده آن است که دستش بزنی جُم نخورد
طنز بیتی از شاهنامه ی فردوسی :
چنین گفت رستم به افراسیاب
برو و نان سنگک بیار
بیتی از کتاب قابوسنامه (عنصرالمعالی کیکاووس بن وشمگیر)
تو نیکی می کن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز
طنزی از شعرهای فردوسی :
چنین گفت رســتم به سهـــراب یل
که من آبـــرو دارم انــــــدر محـــل
مکن تیز و نازک، دو ابـروی خود
دگر سیخ سیـخی مکن؛ مـوی خود
شدی در شب امتــــــحان گرمِ چت
بروگــمشو ای خــاک بر آن سـرت
اس ام اس فرستادنت بس نبــــــــود
که ایمـیل و چت هم به ما رو نمـود
رهـا کن تو این دختِ افراسیــــــاب
که مامش ترا می نمــــاید کبــــــاب
اگر سر به سر تن به کشتن دهیـــم
دریغـــا پسر، دستِ دشــمن دهیـــم
چوشوهر دراین مملکت کیمــیاست
زتورانیان زن گرفتـــــن خطـــاست
خودت را مکن ضــــایع از بهــراو
به دَرست بـــپرداز و دانش بجـــــو
دراین هشت ترم،ای یلِ با کـلاس
فقـط هشت واحد نمـودی تو پاس
توکزدرس ودانش، گریزان بـُدی
چرا رشــته ات را پزشـکی زدی
من ازگـــــــــور بابام، پول آورم
که هــرترم، شهـریه ات را دهـم
من از پهلــــــوانانِ پیــشم پـــسر
ندارم بجــز گرز و تیـــغ و ســپر
چو امروزیان،وضع من توپ نیست
بُوُد دخل من هفـده و خرج بیست
به قبـض موبایلت نگـه کرده ای
پــدر جــــد من را در آورده ای
مسافر برم،بنـده با رخش خویش
تو پول مرا می دهی پای دیـــش
مقصّر در این راه ، تهمیــنه بود
که دور از من اینگونه لوست نمود
چنیـن گفت سهـراب، ایـــول پـدر
بُوَد گفـــته هایت چو شهـد وشکر
ولـی درس و مشق مرا بی خیـال
مزن بر دل و جان من ضــد حال
اگرگرمِ چت یا اس ام اس شویــم
ازآن به که یک وقت دپرس شــویم
مقایسه ی دختر و پسر ها در استفاده از خودپرداز :
پسرها :
با ماشین میرن به بانک، پارک میکنن، میرن دم دستگاه عابر بانک.
کارت رو داخل دستگاه میذارن.
کد رمز رو میزنن، مبلغ درخواستی رو وارد میکنن.
پول و کارت رو میگیرن و میرن.
دخترها :
با ماشین میرن دم بانک.
به خودشون عطر میزنن.
احتمالاً موهاشون رو هم چک میکنن.
در پارک کردن ماشین مشکل پیدا میکنن.
در پارک کردن ماشین خیلی مشکل پیدا میکنن.
بالأخره ماشین رو پارک میکنن.
توی کیفشون دنبال کارتشون میگردن.
کارت رو داخل دستگاه میذارن، کارت توسط ماشین پذیرفته نمیشه.
کارت تلفن رو میندازن توی کیفشون.
دنبال کارت عابربانکشون میگردن.
کارت رو وارد دستگاه میکنن.
توی کیفشون دنبال تیکه کاغذی که کد رمز رو روش یاداشت کردن میگردن.
کد رمز رو وارد میکنن.
2 دقیقه قسمت راهنمای دستگاه رو میخونن.
کنسل میکنن.
دوباره کد رمز رو میزنن.
کنسل میکنن.
مبلغ درخواستی رو میزنن.
دستگاه ارور (خطا) میده.
مبلغ بیشتری رو درخواست میکنن.
دستگاه ارور (خطا) میده.
بیشترین مبلغ ممکن در خواست میکنن.
پول رو میگیرن.
برمیگردن به ماشین.
آرایششون رو توی آینه عقب چک میکنن.
توی کیفشون دنبال سویچ ماشین میگردن.
استارت میزنن.
پنجاه متر میرن جلو.
ماشین رو نگه میدارن.
دوباره برمیگردن جلوی بانک.
از ماشین پیاده میشن.
کارتشون رو از دستگاه عابر بانک بر میدارن. (حواس نمیذاره برای آدم)
سوار ماشین میشن.
کارت رو پرت میکنن روی صندلی کنار راننده.
احتمالاً یه نگاهی هم به موهاشون میندازن.
میندازن توی خیابون اشتباه.
برمیگردن.
میندازن توی خیابون درست.
پنج کیلومتر میرن جلو.
ترمز دستی رو آزاد میکنن. (میگم چرا اینقدر یواش میره)
مهربانی را از کودکان بیاموزیم
مهربانی را از کودکان بیاموزیم
یک محقق ژاپنی در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که مولکول های آب نسبت به مفاهیم انسانی تاثیر پذیرند نتایج شگفت انگیز این تحقیق که از سوی موسات علمی معتبر جهان مورد تایید قرار گرفته است هر دل بیداری را به فکر فرو می برد
دیدن این پاورپوینت خالی از لطف نیست
در یکی از پست های قبلی (راز های مثلث متساوی الاضلاع ) گفته بودیم که یک مثلث متساوی الاضلاع را می توان به چهار قسمت تقسیم کرد به طوریکه بتوان با آن قطعات یک مربع ساخت اکنون انیمیشنی آماده کرده ام که شما علاقه مندان به ریاضیات می توانید به طور ملموس تری این مساله را ببینید.امیدوارم بپسندید.
پازل دل کسی رو به هم ریختن هنر نیست...هروقت تونستی با تکه های شکسته ی دل یه نفر یه پازل جدید براش درست کنی هنر کردی!
معمای اوّل: در شکل زیر چند مستطیل می توانید ببینید؟
ب) چهار چوب کبریت بردارید به طوری که دو مربع با اندازه برابر باقی بماند.
ج) سه چوب کبریت را حرکت دهید به طوری که سه مربع هم اندازه بسازید.
د) چهار چوب کبریت حرکت دهید به طوری که سه مربع هم اندازه بسازید.
ه) دو چوب کبریت را حرکت دهید به طوری که هفت مربع با اندازه ی متفاوت بسازید.
و) چهار چوب کبریت را حرکت دهید به طوری که ده مربع (نه با اندازه ی یکسان) بسازید.
معمای هفتم: همان طور که در شکل زیر می بینید 8 چوب کبریت ، 14 مربع تشکیل داده اند. 2 چوب کبریت بردارید به طوری که فقط 3 مربع باقی بماند.
بقیه معماها را در ادامه مطلب ببینید...
بی شک بازی های آموزشی نقش بسزایی در یادگیری دانش آموزان مقطع ابتدایی ایفا می کنند. چون کودکان دبستانی به بازی علاقه شدیدی دارند، پس بهتر است معلم از این بازی ها کمک گرفته تا تدریس خود را پیش ببرد و هم دانش آموزان را در یادگیری بهتر با خود همسو کند.
دوستان عزیز، این پست از وبلاگ دفتر مشق به بیان چند مورد از بازی های آموزشی که مهارت های زبان فارسی را آموزش می دهد، اختصاص یافته است. اگر شما نیز بازی آموزشی را مدنظر دارید حتما در بخش نظرات مطرح نمایید. با تشکر.
نظامی گنجوی را بهتر بشناسیم!
نظامی گنجهای (گنجوی)، جمالالدین ابومحمّد الیاس بن یوسف بن زکی متخلص به نظامی (زادهٔ ۵۳۵ در گنجه – درگذشتهٔ ۶۰۷-۶۱۲) شاعر و داستانسرای ایرانی ، ایرانیتبار و پارسیگوی حوزه تمدن ایرانی در قرن ششم هجری (دوازدهم میلادی)، که بهعنوان پیشوای داستانسرایی در ادب فارسی شناخته شدهاست.
آیا تا به حال در جمع دوستان یا خانواده شما شخصی بوده که با گفتن یه جمله سخت شما رو تشویق به تکرار اون جمله کرده باشه؟ آیا تا به حال ضایع شده اید!؟ دیگر نگران نباشید! ما برای شما برنامه تلافی ویژه ای داریم مجموعه ای از جملات تکرار نشدنی براتون جمع آوری کردیم که شما را به جنگ با آنها تشویق میکند با ما همراه باشید در تکرار تکراری جملات سخت تکراری !
5 بار سریع بگو :
سه دزد رفتن به بز دزدی ُ یه دزد یه بز دزدید ُ یه دزد دو بز دزدید
.: Weblog Themes By Pichak :.